مدت ها پیش چیزی تو بلاگ یاشار خوندم که البته در جواب یکی از پست هام گفته بود بخونم
اینم آدرسشه :
و باعث شد اینو بنویسم
نمی دونم چرا اما کلی فک کردم که اولین پستم بعد از عید چی باشه
و یهو یاد این نوشته افتادم گرچه هیچی ازش یادم نمی آمد اما تصمیم گرفتم از تو نظرات بلاگ یاشار پیداش کنم و بنویسم
فقط یادم میاد نوشتنش و حسش خیلی برام ویژه بود
الان می فهمم
با تمام وجودم
درک می کنم
من نیز یک عاشقم
و این بهاییی ست سنگین
که می پردازم با خوشحالی
این بهای زنده بودن من است
که اگر نباشد
من نیز نخواهم بود
مرگ تنها زنده نبودن نیست
مرگ نداشتن امید است
و نداشتن هدف برای فردا
نیک می دانم
هر هدفی و هر رویایی بی هوده خواهد بود
اگر عشقی نباشد
و من عاشقم
تا زنده باشم
و من عاشق یک مرده ام
مردی از جنس آسمان آبی
پاک و صادق
اما تمام شده
مردی که عاشق است
اما
نمی خواهد عاشقش باشم
مردی که می ترسد
از زنده بودن
و باور دارد مرگ را
. . .
چندی پیش
لحظه ای درنگ کرد
و گفت
می خواهد زنده بماند
می خواهد بار دیگر آفتاب را حس کند
و لذت پرواز پرنده را
به راستی چیز عجیبی ست
و من ایمان دارم
به عشق
چون می بینم
می تواند حتی
مرده ای را باز گرداند
و این زیباست
و این باشکوه است
و می خواهم عاشق بمان
تا روزی که
از زنده بودنش مظمئن شوم
و آن روز فریاد خواهم زد
من هم عاشقم
تمام
سلام!
خوبی؟
گاهی هست که آدم نمیدونه چی باید بگه...
الان فقط همین قدر بگم که قدیمی ها چه خوب تمثیل کردن عشق رو به پروانه و شمع که آخرش چه زود و چه دیر فنا شدنه حالا چه جسما و چه روحا...
سلامی چوبوی خوش آشنائی
برآن مردم دیده ی روشنائی
نازنین دوست من
به هر حال حتی اگر نوشته کلام ما نباشد انتخاب که هست وانتخاب سرچشمه ی آزادی است
ووقتی سخن از عشق است انتخاب کننده نقطه ی پایان به همه ی انتخاب ها میگذارد
به امید گرمی دل همه ی عاشقان
با ادب احترام ومحبت فراوان
به راستی که چه زیبا بود جانم!
"و می خواهم عاشق بمان
تا روزی که
از زنده بودنش مظمئن شوم "
خصوصاً این قسمت رو....
..
من زنده ام تا روزی که او هست...
نفس می کشه..
زندگی می کنه..
و هر جا هست خوب و خوش
و همین برایم کافیست...!!
..
منو ببخش که نتونستم زود بیام...
نبودم ولی حال هستم...
خوش باشی ملودی عزیز.
با سلام
منم عید و سال نو رو تبریک می گم به شما عزیز ؛ امیدوارم سالی پر از برکت و موفقیت همراه سلامتی داشته باشید.عذر می خوام دیر جواب دادم .
تازه رسیدم از خونه یا سفر ( خودمم نمی دونم رفتم مسافرت یا خونه...)
راستی وبلاگتون با صفاست.خسته نباشید.
چه زمونه ای شده...
یکی نمیخواد، اما میمونه برای موندن عشقش!
یکی هم میره، تا اونی رو که یه روزی ادعا می کرد عاشقشه رو نابود کنه...
مرد باران
mohammadblogs@yahoo.com
http://rainct.blogsky.com
سال 1387 هـ.شـ.
آره . . .
و عادلانه نیست
هیچ کدومش عادلانه نیست
سلام!
خوبی ملودی جون؟
دیگه دارم یواش یواش نگرانت میشم هااااا
بی خبر کجا رفتی یه هووو
مرسی
من خوبم
واقعا عید شلوغ بود
فرصت هیچ کاری را نداشتم
نه این که کار زیاد داشته باشم
نه تقریبا هیچ کاری انجام ندادم
اونقدر پوچ که هیچ مفهومی نداره
تنهایی انگار نمی خواد هیچ وقت از پیشم بره
شاید هم خودم نمی ذارم
نمی دونم
سلام جالب بود
یه سری بیا طرف ما من هم اپم
معشوق پرده برداشته و برای ما عاشقان غوغا می کند
غوغای معشوق برای عاشق دیدنیست
به کلبه من سر بزن
کجایی؟